پيامدهاي اجتماعي رواج بذر پنبه تراريخت در روستاهاي هندمنبع:
خبرنامه دانشگاه سنت لوييس واشنگتن/7 اسفند 1385
استفاده از بذر تراريخت، كشاورزي كشورهاي در حال توسعه را با پيچيدگيهاي جديدي روبرو خواهد كرد.
پروفسور "گلن استون"، استاد مردمشناسي و مطالعات محيطي در حوزه هنر و دانش، اولين تحقيق جامع خود را درباره تأثيرات متقابل كشت بذر تراريخت و فرهنگهاي محلي به اتمام رسانده است. [
چكيده مقاله]
در اين پژوهش كشت پنبه در ناحيه "وارانگال" در ناحيه "آندراپرادش" مورد بررسي قرار گرفته، كه مهمترين منطقه پنبهخيز هند به شمار ميرود. بنا بر يافتههاي اين تحقيق، عوامل زيادي بر به كار گيري دستاوردهاي جديد توسط كشاورزان اثر ميگذارد. از اين عوامل ميتوان از تغييرات سريع، تنوع فوقالعاده بذرهاي موجود در بازار، و تمايل كشاورزان به نوگرايي را نام برد. اين عوامل همگي مانع از آن ميشوند كه كشاورزان بذور جديد را به دقت ارزيابي كنند.
استون توضيح ميدهد: "تغييرات به قدري سريع است كه كشاورز نميتواند خود را با آن هماهنگ كند. آنها نميتوانند دستاوردهاي نوين را به محض ورود جذب كنند. در وارانگال تغييرات الگوي روشني ندارد: از سال 2003 تا 2005 ميلادي/1382 تا 1384 خورشيدي بيش از 125 نوع بذر پنبه در اين ناحيه فروخته شده، هرچند همه آنها در يك زمان در بازار يافت نميشدهاند: در 2005 تعداد 78 نوع بذر فروخته شده كه تنها 24 نوع آن در دو سال پيش از آن نيز موجود بوده است."
پنبه حاوي ژن Bt كه با توليد حشره كش جلوي خسارت آفات را ميگيرد، در سال 2002 ميلادي/1381 خورشيدي وارد هند شد. طي سالهاي 2003 تا 2005 سهم پنبه تراريخت Bt –محصول مشترك شركت
مونسانتو و چند شركت هندي- از 12% بذر موجود در بازار به 62% رسيد.
يافتههاي استون نشان ميدهد كه توسعه كشت بذر پنبه تراريخت نه از طريق ارزيابيهاي سنتي رايج، كه از طريق نوعي "فراگيري باز" انجام شده، كه طي آن كشاورز تصميم خود را بر مبناي اطلاعات شفاهي كشاورزان ديگر اتخاذ ميكند. وي توضيح ميدهد: "عده خيلي كمي از كشاورزها بذرها را ارزيابي ميكنند، بقيه به تقليد از همسايگان خود بذر جديد را ميكارند. تعداد كشاورزاني كه قبل از كشت بذر آن را ارزيابي ميكنند كاهش چشمگيري نشان ميدهد."
اگرچه سردرگمي كشاورزان در انتخاب بذر مشكلات آنها را زياد كرده، برخي مشكلات پيش از ورود بذر تراريخت بسيار جدي بوده: در اواخر دهه 1990 ميلادي/1370 خورشيدي، خودكشي كشاورزان وارانگال امري رايج شده بود.دليل آن بدهكاريهايي بود كه گاهي مربوط به نسلهاي پيشتر ميشد.
استون مشكلات ياد شده را با مشكل بودن انتخاب مربوط ميداند: گرايش كشاورزان به نوآوري باعث ميشود نوع بذر مورد استفاده را به سرعت تغيير دهند. استون متوجه شده كه بسياري از شركتها، بذرهايي را كه مورد استقبال كشاورزان واقع نشده با نام تجاري ديگري دوباره وارد بازار ميكنند. وي ميگويد: "بسياري از ماركهاي مختلف تجاري در واقع يك نوع بذر هستند. كشاورزان نميتوانند متوجه چنين موضوعي شوند و به همين دليل به ارزيابي خودشان اعتماد نميكنند. بنابراين به تقليد از همسايگان روي ميآورند. البته تقليد لزوماً كار نادرستي نيست، اما در اين مورد خاص همه از هم تقليد ميكنند و اين ارزيابي نيست، "مدگرايي" است."
استون معتقد است كه اين مدگرايي نامنظم باعث ميشود پديده "فراگيري محيطي" جاي خود را به "فراگيري باز" بدهد. وي اين پديده را به "محو تجربه" تعبير ميكند. وي ميگويد: "توسعه كشت پنبه تراريخت به اين شكل، علامت اين نيست كه اين نوع فناوري كارامد است، بلكه بيشتر نشان از آن دارد كه سيستم حاكم بر زراعت پنبه دچار نوعي افت علمي شده است."
لينك دائم |
نشاني الكترونيك |
__________________________________________________________________